فلسطین

در سالگرد نکبت: مردم غزه تراژدی‌های پیچیده‌ای را تجربه می‌کنند، از بمباران گرفته تا آوارگی.

غزه (UNA/WAFA) – شهروندان نوار غزه در معرض شدیدترین اشکال بی‌عدالتی و رنج از سوی اشغالگران اسرائیلی قرار دارند. با این حال، آنچه این بار متفاوت است این است که رنج و جنگ با هفتاد و هفتمین سالگرد نکبت همزمان شده است، با آوارگی، اخراج و آزار و اذیت شبانه‌روزی از طریق بمباران، کشتار و جنگ ویرانگر.
کودکان، زنان، مردان، پسران و حتی جنین‌هایی که در رحم مادرانشان بودند، به شهادت رسیدند، صحنه‌ای که دنیای مدرن هرگز شاهد آن نبوده است، اما مردم غزه آن را تجربه کردند و دنیا با چشمان خود شاهد آن بود. هیچ کس کوچکترین حرکتی نکرد و فاجعه ۷۷ سال است که ادامه دارد و هنوز پایان نیافته است. اما صدای شهروندان این است که می‌گویند: «کشتار، آوارگی، مهاجرت دسته‌جمعی و جنگی که هر لحظه و در هر مکانی ما را دنبال می‌کند، متوقف کنید تا بتوانیم در امنیت و آرامش زندگی کنیم.»
حاج عفاف الاستاد، که هم نکبت قبلی و هم نکبت فعلی را تجربه کرده است، می‌گوید: «اگرچه من در کودکی وحشت نکبت سال ۱۹۴۸ را تجربه کردم و کاملاً از کشتار و آوارگی مردم از خانه‌هایشان و مهاجرت اجباری آنها از شهرها، روستاها و شهرهایشان آگاه بودم، اما این با آنچه از آغاز تجاوز به نوار غزه اتفاق افتاده است، قابل مقایسه نیست.»
این استاد دانشگاه که از شهر مجدل آواره شده و در شهر غزه ساکن شده است، گفت: «من نکبت، پس از آن جنگ ۱۹۵۶ و نکسه ۱۹۶۷، علاوه بر انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷، و سپس چندین جنگ در غزه در سال‌های ۲۰۰۸، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ را تجربه کردم. همه این جنگ‌ها و دوره‌های تشدید و خشونت علیه مردم فلسطین در مقایسه با آنچه ما این روزها تجربه کرده‌ایم و می‌کنیم، هیچ بود.» «ما دیگر احساس امنیت نمی‌کنیم، زیرا کشتار و آوارگی ما را تعقیب می‌کند تا اینکه زندگی بادیه‌نشینی قدیمیِ مهاجرت و بی‌ثباتی را آغاز می‌کنیم، اما زیر وزوز هواپیماها، گلوله‌باران و تیراندازی.»
او با چهره‌ای چروکیده که هزاران داستان را روایت می‌کند، اضافه می‌کند: «در سال ۱۹۴۸، باندهای صهیونیستی از مردم خواستند که آنجا را ترک کنند، بنابراین آنها به امید بازگشت سریع، از مرگ گریختند. همه هر آنچه را که داشتند رها کردند، اما نکبت ادامه یافت و با آن روزها و سال‌های بازگشت طولانی شد. این روزها از نظر آوارگی مشابه است، اما آنچه متفاوت است آزار و اذیت شهروندان در چادرها و پناهگاه‌هایشان و کشتار آنهاست، بنابراین آنها دیگر جای امنی ندارند.»
این استاد می‌گوید: «پدرم، حاج حسن ابراهیم، ​​«ابو فؤاد»، قبل از نکبت شهردار مجدل و یکی از افراد سرشناس شهر بود. ما زندگی شرافتمندانه‌ای داشتیم. پس از مهاجرت ما به غزه، او نیز به عنوان شهردار غزه خدمت کرد. جنگ و مهاجرت بر همه تأثیر گذاشت و تفاوتی بین افراد قائل نشد. همه زندگی آوارگی، چادر، ظلم و مرگ را تجربه کردند، همه آنها را از هر طرف احاطه کرده بود.»
«اما این جنگ ما را مجبور به فرار مکرر کرد. یک بار، ما به ساختمان صنعتی UNRWA در خان یونس فرار کردیم و خانه‌هایمان در غزه را ترک کردیم. وقتی سعی کردیم در آن ساختمان از خود محافظت کنیم، تانک‌ها ما را محاصره کردند. ما مجبور شدیم در یک روز بسیار سرد و بارانی، زیر بمباران به سمت رفح برویم. شب را در فضای باز گذراندیم تا اینکه توانستیم چادری برای زندگی برپا کنیم. پس از مدتی، نیروهای اشغالگر دستور تخلیه رفح را صادر کردند، بنابراین ما دوباره برگشتیم تا وسایل خود را جمع کنیم و به منطقه العطار بین خان یونس و رفح نقل مکان کنیم. اشغالگران به ما اجازه ندادند تا زمانی که از مکانی به مکان دیگر ما را تعقیب کردند، ساکن شویم و مرگ بر سر آوارگان در چادرهایشان در مقابل دیدگان جهانیان بارید.»
این استاد دانشگاه گفت: «پس از رنج و آوارگی که بیش از یک سال و چهار ماه طول کشید، با سختی فراوان به غزه بازگشتیم و خانه‌هایمان را ویران شده یافتیم.» «رنج ما بیشتر شد و ما محکوم شدیم که بقیه عمرمان را در چادرها بگذرانیم. کاش آنها در امان بودند، زیرا دیگر هیچ جای امنی در غزه وجود ندارد. بمباران اسرائیل بین چادر، خانه یا سرپناه تفاوتی قائل نشد. همه در معرض خطر و در معرض آتش و مرگ هستند.»
او افزود: «ما در آتش جنگ، زندگی در ترس و قتل عام سوخته‌ایم و هیچ‌کس با ما همدردی نکرده است. ما درباره هولوکاستی که یهودیان در جنگ جهانی متحمل شدند، شنیده‌ایم و پژواک آن را در همه محافل شنیده‌ایم زیرا مربوط به یهودیان است. اما در غزه، هر روز در یک هولوکاست، در واقع در هزار هولوکاست زندگی می‌کنیم و جهان نظاره‌گر است و هیچ حرکتی نمی‌کند.»
این استاد دانشگاه افزود: «آوارگی مردم از خانه‌هایشان در سال ۱۹۴۸ چندین ماه طول کشید، هواپیماهای اسرائیلی با آتش گدازه مردم را در حین حرکت از شهری به شهر دیگر تعقیب می‌کردند و آنها را در داخل و خارج فلسطین پراکنده می‌کردند. در این زمان، آوارگی ساکنان به دلیل شدت بمباران‌های کور و کمربندهای آتش که هزاران خانه را ویران می‌کرد، تنها چند ساعت طول کشید و آنها را با زمان کافی برای آماده شدن و بردن وسایل ضروری خود باقی نگذاشت.»
او می‌گوید: «وقتی اوضاع آرام شد، مردم در چادرهایشان ساکن شدند و زندگی عادی جدیدی را که برایشان مقدر شده بود، شروع کردند. اما حالا این روزها مثل آن روزها نیست، چون اشغالگران به مردم رحم نکردند، آنها را در چادرهایشان آزار و اذیت کردند، در چادرها کشتند و نگذاشتند ساکن شوند. ده‌ها بار آنها را مجبور به فرار کردند و همچنان این کار را می‌کنند.»
در حالی که محمود صافی، هفتاد ساله، می‌گوید: «من در همان ماهی به دنیا آمدم که نکبت اتفاق افتاد و آنها به من گفتند که ما به زور از سرزمین و شهرمان مجدل در شرایط بسیار سختی آواره شدیم، که در طی آن مادرم رنج شدیدی را تحمل کرد، زیرا از شیر دادن به من خسته شده بود، تا اینکه سرانجام در شهر خان یونس در جنوب نوار غزه ساکن شدیم، جایی که امروز در آن هستیم.»
او افزود: «هر آنچه از کسانی که در نکبت زندگی کردند و تمام جزئیات آن را تجربه کردند، شنیدم، در مقایسه با آنچه ما در طول یک سال و هفت ماه جنگ نسل‌کشی در غزه تجربه کردیم، هیچ است.» «علیرغم سختی‌های نکبت و سال‌های آوارگی و بی‌ثباتی پس از آن، آن دوران نسبت به این روزها برای مردم مهربان‌تر بود، به خصوص که سازمان ملل در آن زمان غذا و مایحتاج را تأمین می‌کرد و هیچ گذرگاهی بسته نبود که مردم را شکنجه کند و مانند این روزها که ما همزمان با کشتن با آتش، با گرسنگی می‌جنگیم، آنها را از گرسنگی بکشد.»
او ادامه داد: «اینجا در غزه، این روزها برخلاف هر روز دیگری است که در طول نکبت، نکسا و جنگ‌های دیگر تجربه کرده‌ایم و درباره‌اش شنیده‌ایم. صدها خانواده از فهرست ثبت احوال حذف شده‌اند و هیچ‌کس باقی نمانده است و مردم از گرسنگی، تشنگی و بی‌آبی در حال مرگ هستند.»
او افزود: «ما پس از شکست ۱۹۶۷ سال‌ها در تبعید زندگی کردیم و برای بازسازی و توسعه به وطن خود بازگشتیم، اما فاجعه کنونی ما با هیچ فاجعه دیگری قابل مقایسه نیست. این فاجعه از نظر وحشت و ویرانی از فاجعه ۱۹۴۸ پیشی گرفته است و هیچ انسان عاقلی نمی‌تواند وسعت فاجعه جاری را تصور کند و نمی‌داند چه زمانی پایان خواهد یافت.»
«در طول نکبت سال ۱۹۴۸، آوارگان در چادرها زندگی می‌کردند، اما این چادرها برای آنها محل سکونت دائمی نبود. سازمان ملل و آژانس کار و امداد سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (UNRWA) اردوگاه‌های جدید فلسطینی را تأمین مالی کردند، در حالی که خانه‌های گلی و آجری برای آنها می‌ساختند. سال‌ها بعد، پروژه‌های جدیدی در چندین منطقه ایجاد شد و ساخت و ساز از سنگ و سیمان انجام شد. تعدادی از ساکنان اردوگاه به آنها منتقل شدند، اما این روزها بسیار دشوارتر است. مردم هنوز در چادرهای ویران هستند و مشخص نیست جنگ چه زمانی پایان خواهد یافت، و همچنین بازسازی که شاید دهه‌ها طول بکشد نیز پایان نخواهد یافت. یک نسل کامل بدون اینکه غزه را آنطور که بود دیده باشد، از دنیا خواهد رفت.» او گفت، امیدوار است که مصیبت فعلی زیاد طول نکشد و پس از بازسازی غزه با تلاش‌های مردمی که طعم وحشت اشغال اسرائیل را چشیده‌اند، زندگی به ثبات بازگردد.

(تمام شد)

اخبار مرتبط

برو به دکمه بالا